همه رفتند و من ماندم و این بختک سنگین سکوت .
همه رفتند و من ماندم و یک وحشت نو .
همه رفتند و من ماندم و یک توده ی غم .
همه رفتند و من ماندم و این جسم ضعیف .
همه رفتند و من ماندم و این روح کثیف .
همه رفتند و من ماندم و این قلب سیاه .
همه رفتند و من ماندم و یک بار گناه .
همه رفتند و من ماندم و یک دست تهی .
همه رفتند و من ماندم و یک برگه سوال .
همه رفتند و من ماندم و یک خواب دراز .
همه رفتند و من ماندم و من ماندم و من ؛ من به همراه گناه .
من به همراه هزاران غیبت ، من به همراه هزاران تهمت .
من به همراه هزاران کلک و نامردی .
وای بر من که نبودم عاقل ، که نبودم عاشق .
حال دیگر دیر است ، حال دیگر خبر از توبه و بخشش نبود .
حال دیگه همه رفتند و همه .
همه رفتند و نخواندند یک حمد .
همه رفتند و نکردند دعا .
همه رفتند و ندادند یک دانه خرما به کسی .
حال من ماندم و یک حسرت نو .
نظرات شما عزیزان: